بررسی حاكميت الكترونيكي و انرژي
- 19 ژانویه 2016
- ارسال شده توسط: admin
- دسته بندی: مقالات انرژی ,
بشر همواره در طول حيات خود با تنگنا و محدوديت مواجه بوده و خواهد بود. محدوديت نيروي انساني، منابع غذايي، منابع زيستي، محدوديت در قدرت تعامل و ارتباط، محدوديت در منابع انرژي و زمين كه همواره كسب توانايي تغيير دادن شرايط، در جهت ايجاد محيطي كه پاسخگوي نيازهاي يك اجتماع باشد، از دغدغههاي هميشگي او بوده است. درواقع اين تعامل مستمر بشر با شرايط محيطي و فكري است كه باعث تطور چرخه شكلگيري نيازهاي تازه، جستجوي منابع و راههاي رفع اين نيازها (خواهش)، خلق و كشف علوم و معارف نو (دانش) و تجربه و به كارگيري آنها (فناوري) و نهايتاً پديد آمدن فرهنگها و تثبيتشان در قالب تمدني جديد شده است.
بررسي دقيق و تاريخي اين تحولات، توجهات را به شناخت نقش دو عامل مهم در اين فرايندها سوق ميدهد: منابع انرژي و نوع ارتباطات، كه درك چگونگي تأثيرگذاري آنها راهگشاي ما در دسترسي و شكلدهي شرايط مطلوبمان خواهد بود.
در ابتدا انسانها در قالب گروههاي بسيار كوچك و محدود، با استفاده از انرژي عضلاني و حيوانات از طريق شكار و گلهداري به تعامل با طبيعت و شرايط سخت آن ميپرداختند. به تدريج با تجربه كردن دانستههاي خود، استفاده از زمين را نيز آموختند كه اين خود سرآغاز شكلگيري دورهاي نوين و فرهنگ و تمدني ابتدايي شد. زمين مبناي اقتصاد، فرهنگ، ساختار خانواده و حتي سياست را تشكيل ميداد. تقسيم كار سادهاي حكمفرما بود. تدريجاً طبقات معيني (اشراف، روحانيون، رزمآوران، موبدان و ….) هم پديدار شدند توليد عمدتاً براي مصرف شخصي بود و هر ناحيه، خود مايحتاج خود را تأمين ميكرد. ارتباطات كه به صورت محدود و در ناحيهاي كوچك صورت ميگرفت، كم كم به نواحي مجاور هم كشيده شد كه نتيجه آن آشنايي با فنون و مهارتهاي مختلف و از همه مهمتر تجربه مبادله كالا و شكلگيري مفهوم بازار بود كه به همراه خود نيازهاي جديدي را پديد آورد.
به مرور و بر اثر افزايش نياز و پيشرفت علوم بشري، منابع جديد انرژي (بخار، ذغالسنگ و نفت) هم كشف و شناخته شد و به دنبال آن، ابزار توليد جديد بود كه دودكش كارخانهها را پديدار كرد و شرايطي فراهم شد كه ميتوانستند با آسانتر و كوتاهتر كردن فرايند توليد، پاسخگوي وسوسه توليد انبوه باشند. به سبب ماهيت خاص اين منابع انرژي، تجمع كارخانهها به صورت متمركز انجام ميگرفت و اين انسانها بودند كه ميبايست تغيير مكان ميدادند و خود را با شرايط جديد منطبق ميساختند و همين امر باعث به وجود آمدن شيوهاي خاص از زندگي و ارتباطات شد كه به تدريج اجتماعات را به جوامع مبدل ساخت.
در دوره ابتدايي، خانوادههاي بزرگ چندنسلي، به صورت يك واحد توليد اقتصادي با هم كار ميكردند و آموزش و انتقال مهارتهاي فني نيز تحت تأثير همين نوع زندگي بود. با انتقال توليد اقتصادي از مزرعه به كارخانه و شكلگيري شهرها در كنار واحدهاي توليدي، وظايف اصلي خانوادهها نيز به نهادهاي تخصصي ديگر واگذار شد. آموزش و پرورش همگاني مانند همان توليد انبوه و همسان كارخانجات، به دنبال تربيت كارگراني منضبط، وقتشناس، مطيع و مشابه هم بود.
توليد انبوه به مصرف انبوه احتياج داشت و همين مسئله، انگيزه جستجوي بازارهاي مصرف را در نقاط دورتر ايجاد كرد كه پيامد آن ظهور راهآهن و جادهها و كشتيهاي بزرگپيكر بود. در واقع محور اصلي شكلگيري ايده بازار، معلول همين جدا بودن (و جدا كردن) توليد از مصرف بود.
نيازهاي اطلاعاتي اين دوره نيز به شكلگيري اداره پست و اختراع تلگراف و نهايتاً تلفن انجاميد. به مانند توليد انبوه در عرصه اقتصاد، ابزار قدرتمندي نياز بود تا امكان ارسال پيام واحد را به عده زيادي، به صورت همزمان، سريع و كم هزينه، ايجاد كند كه اين امر نيز بشر را به اختراع روزنامه، راديو و تلويزيون سوق داد. پديد آمدن تسهيلات انتقال و نشر اطلاعات و افزايش آگاهي انسانها، به تدريج موجب بهم خوردن تعادل پيشين و حركت به سوي تعادلي نوين شد.
ورود به عرصه جديد در واقع با كشف و شناخت منبع جديدي آغاز شد كه نه تنها با مصرف كاهش نمييافت بلكه غنيتر هم ميشد (منبع دانش) و به تدريج انگيزه برپايي جامعهاي شكل گرفت كه در آن دانايي ارزش پايه شد و به همين علت، اين سرمايه است كه در خدمت نيروي انساني قرار ميگيرد و نه برعكس. توسع معرفتي ـ انساني و رشد توانمنديهاي فردي، موتور محركه اين جوامع اطلاعاتي است. جامعهاي با نيازمنديهاي نو كه باعث خلق و كشف علوم و فناوريهاي جديد، در جهت پاسخگويي اين نيازها شد. فناوري ارتباطات و اطلاعات نيز مولود پيدايش همين نگرش، بينش و خواهشهاست.
به كارگيري انواع معارف و دانش، ابزار، تكنيكها و مهارتها براي دسترسي به منابع متنوع و غيرمتمركز، تمهيد بسترها و مكانيزمهاي تسهيل گردش اطلاعات، تدارك ساختارهاي نوين جهت افزايش توانمندي افراد در بهرهگيري از منابع، همه و همه ناشي از نگرش تازهاي است كه فناوري اطلاعات و دانش از يك طرف علت و از طرفي ديگر معلول آن است. اين طرز تلقي است كه منابع اطلاعات و دانش را عمدهترين منابع پايدار و خلاقيت انسانها را عمدهترين عامل راهگشا ميداند و به همين سبب رسالت خود را مهياسازي هر چه بهتر شرايط، جهت انتقال شهروندان از «پارادايم زندگي براي بقا»، به «پارادايم زندگي براي رشد»، ميداند. در عصر حاضر دانش همانند زمين، سرمايه مالي و انرژي به عنوان يكي از عوامل توليد شناخته نميشود، بلكه تنها عامل اساسي در حوزه توليد شناخته ميشود. همانطور كه پيتر دراكر استدلال كرده است كه ارزيابي دانش به عنوان تنها عامل اساسي دليل برتري جامعه نوين تلقي ميشود. يا به تعبير الوين تافلر در كتاب موج سوم، دانش از مجاورت نيروهايي همچون نيروي انساني و نيروي سرمايهاي خارج شده است و به جوهر ذاتي آنها تبديل شده است.
ظهور فناوري اطلاعات و دانش را با توجه به تقسيمات جهاني، در اشكال و حوزههاي گوناگوني همچون آموزش و فراگيري، سلامت، تجارت و بانكداري، سازمانهاي هوشمند و … ميتوان متجلي ديد كه شايد تعبير حاكميت الكترونيكي يكي از وسيعترين گسترههاي حضور اين فناوري در زندگي بشر باشد. براي حاكميت الكترونيكي تعابير و تعاريف گوناگوني مطرح شده كه مرور بر آنها در اين مجال نميگنجد، ولي وجه مشترك برداشتهايي كه در اين خصوص وجود دارد، حضور تمام ذينفعان جامعه يعني قواي سهگانه، شهروندان، نهادهاي غيردولتي و نهادهاي خصوصي، در چرخه اطلاعات و دانش در شكلي خاص از حاكميت است. با توجه به اينكه در اكثر اين جوامع چه توسعه يافته و چه در حال توسعه همچنان توجه به انرژي و تبيين روشهاي مناسب در مديريت آن، با توجه به ويژگيهاي فضاي حاكميت الكترونيكي از اهميت خاصي برخوردار است، راهبردها و راهكارهاي گوناگوني نيز براي آن طرح شده است كه در ادامه به سرفصل برخي از آنها اشاره شده است.
نقش IKT در صنايع و بخش انرژي
صنايع مرتبط با انرژي مثل نيروگاهها، كارخانجات توليد ادوات مرتبط با انرژي، سازمانهاي ارائه دهنده سرويسهاي مرتبط (مثل شركتهاي پخش)، واحدها و افراد مصرفكننده انرژي ميتوانند با بهرهگيري از فناوري اطلاعات و مديريت بر وجود مختلف، صنعت انرژي را بهينه كنند. از جمله حوزههاي راهبري استفاده از فناوري اطلاعات و دانش در اين منظر ميتوان به استفاده از IKT در مدلسازي سيستم بهينه عرضه انرژي، استفاده از IKT در بهينهسازي توليد، عرضه، انتقال، توزيع و مصرف انرژي، بهرهمندي از IKT در افزايش ضريب بازيافت انرژي، توسعه كاربرد IKT در اتوماسيون صنعتي و نقش آن در بهبود كارايي بخش انرژي كشور، بهرهبرداري از IKT در روشهاي ارتقاي كارايي انرژي در نيروگاههاي كشور، راهكارهاي كاهش شدت انرژي و افزايش ارزش افزوده در بخش انرژي و نهايتاً راهكارهاي مديريت انرژي اشاره كرد.
نقش IKT در حوزههاي مرتبط بخش انرژي
علاوه بر بخش انرژي كه ميتواند مستقيماً از آثار اين فناوري بهرهمند شود، استفاده از فناوري اطلاعات و دانش در حوزههاي غيرمستقيم نيز در بخش انرژي تأثير ميگذارد. با استقرار كاربردهاي الكترونيكي در يك حاكميت الكترونيكي و ارائه خدمات گوناگون در محيط وب (مثل خدمات آموزشي، سلامت، تجارت و بانكداري)، تأثير به سزايي در حوزه انرژي حاصل ميشود. مثلاً در مدل توسعه دولت الكترونيكي كه UNDP پيشنهاد كرده، استقرار دولت الكترونيكي در چهار گام ارائه تحت وب، تعامل، تبادل و تبديل مطرح كرده است كه با طي شدن اين چهار مرحله، ضمن گسترش مردمسالاري الكترونيكي، بخش عمدهاي از مصارف انرژي به خصوص در بخش حمل و نقل به حداقل ميرسد.
نمونه ديگر اين كه، حوزه فرهنگ نيز از جمله حوزههايي است كه با استفاده از قابليتهاي IKT ميتوان هدايت توليد، عرضه، انتقال، توزيع و مصرف را بهينه كرد.
نقش IKT در ظهور و توسعه انرژيهاي نور
يكي ديگر از خواستگاههاي به كارگيري فناوري اطلاعات و دانش، تسهيل در به كارگيري انرژيهاي نو است. براي نمونه، امروزه در ساختمانهايي هوشمند، با استقرار ساز و كارهاي كنترلي مبتني بر IKT كنترل بهينهاي بر حركت سلولهاي خورشيدي در توليد انرژي لازم براي ساختمان پديد آمده كه اين سازوكار كنترلي سبب استفاده بهينه از نور خورشيد در طول روز ميشود و استفاده از اين انرژي نو را به صرفه ميكند. نمونه ديگر اين موضوع در سازوكارهاي كنترلي سامانههاي توليد انرژي با استفاده از باد است كه به يكي از انرژيهاي جايگزين قابل طرح است. استفاده از فناوري اطلاعات و دانش در سامانههاي شبيهساز و كنترلي در صنايع انرژي هستهاي نيز به بخشي لاينفك تبديل شده است.
نقش IKT در برنامهريزي و كنترل انرژي
حوزه انرژي حوزه گسترده و پيچيدهاي است و برنامهريزيهاي مرتبط با آن نيز نيازمند بهرهمندي از شيوههاي متناسب با پيچيدگي موجود است. اين برنامهريزيها نيازمند اطلاعات كافي از تمام ابعاد موجود در اين بخش و نگهداري و پردازش بر آنهاست. توسعه مراكز داده، يكي از رهيافتهاي اساسي در اين خصوص است كه ميتواند مرجعي مطمئن براي ارائه راهكارهاي توسعه، برنامههاي پژوهشي و كنترل صنايع باشد. براي نمونه انتخاب جايگاه سامانههاي سوخترساني به عنوان يك طرح توسعهاي، به اطلاعات زيادي از ميزان و الگوي مصرف، نوع سوخت، نوع كاربران و كاربريها، ميزان حمل و نقل، فاصله مراكز توزيع و … مواردي از اين دست نياز دارد كه با استفاده از لايههاي اطلاعاتي مختلف در مراكز داده، استفاده از سيستمهاي اطلاعات جغرافيايي و همچنين بهرهگيري از رويكردهاي پردازش هوشمندانه، ميتوان به شكل مؤثري بر فرايند مديريت كرد.
امروزه علاوه بر موارد كلاني كه مورد اشاره قرار گرفت، زير فعاليتهاي گوناگوني را ميتوان در خصوص شكلگيري جوامع دانش محور و برقراري حاكميت الكترونيكي ترسيم كرد كه انرژي يكي از مؤلفههاي اصلي تبيين آنهاست. امروزه در كشور عزيزمان ايران، بسياري از اين موارد به مثابه چارچوبها يا طرحهاي كلان توسعه فناوري اطلاعات در سازمانها يا وزارتخانههاي گوناگون مدنظر قرار گرفته يا در نهادهايي همچون ستاد تبصره 13، مرجعي براي ارائه برنامههاي راهبردي، تبيين سازوكار هماهنگي بين بخشي و نهايتاً ارائه سازوكارهاي نظارتي است كه ارائه جزئيات موارد مذكور و همچنين نقد بر آنها نيز مجال ديگري را ميطلبد.
محمود خراط
برگرفته از ماهنامه تازههاي انرژي، شماره يك، صفحات 26و27.