مـنابع پـايـان پـذيـر
- 27 ژانویه 2016
- ارسال شده توسط: admin
- دسته بندی: مقالات انرژی ,
منابع آب، غذا و انرژي از جمله منابعي هستند که پايان آنها در آيندهاي نه چندان دور بحرانهاي غيرقابل جبراني را به بار خواهند آورد. به گزارش مهر، وابستگي شديد بشر به منابع طبيعي کنوني انرژي باعث شده است تغيير جهت دادن از اين منابع به منابع جديد انرژي، نيازمند زمان زيادي باشد.
با وجود اينکه بسياري از کشورهاي جهان زنگ خطر پايان منابع طبيعي را شنيده و اقدامات جدي خود را براي توليد منابع جديد و جايگزين آغاز کردهاند، کشورهاي متعددي همچنان بر اين منابع رو به زوال تکيه دارند.اين در حالي است که طي 50 سال آينده، جمعيت جهان از 5/6 بيليون نفر به 9 بيليون نفر افزايش پيدا خواهد کرد و نبود وجود منابع جايگزين ميتواند نتايج دردناکي را براي انسانها در پي داشته باشد. در ادامه منابع طبيعي انرژي که در طول حيات اين نسل از بشر رو به پايان خواهند گذاشت، بررسي شدهاند:
*نفت: جهان مدرن بر پايه نفت ساخته شده است. اين ماده، انرژي مورد نياز حمل و نقل، ساخت و ساز، توليدات صنعتي، تهيه غذا و حتي اقتصاد کشورها را تامين ميکند. رفاه کنوني زندگي انسان و فاصله گرفتن از کارهاي فيزيکي طاقتفرسا مديون انقلاب صنعتي دهه 1900 ميلادي است که آن نيز بر اساس نفت ارزان قيمت و قابل دسترس پايهريزي شد.نظريه اوج نفتي پيشنهاد ميدهد که توليد نفت با توجه به اندوختههاي تعيين شده از اين ماده در نهايت زوال منابع را در پي خواهد داشت. توليد از منابع موجود نفتي بر اساس اين نظريه به نقطه اوج خود رسيده است و سپس با کاهش يافتن سطوح ذخاير، کاهش خواهد يافت.
استخراج نفت به تدريج گرانتر و در نهايت هزينهاي که براي انرژي مورد نياز استخراج آن صرف ميشود، افزايش چشمگيري پيدا خواهد کرد. اين نظريه براي تمامي منابع در سرتاسر جهان صادق است و پس از گذشتن از نقطه اوج توليد با سقوط مواجه خواهد شد.اين نظريه، نتيجه بررسيهاي گروههاي بزرگي از دانشمندان و اقتصاددانان انرژي از جمله آژانس بينالمللي انرژي است و بر اساس آن جهان در صورتي که در حال حاضر از اوج عبور نکرده باشد، اکنون به نقطه اوج بسيار نزديک شده است.
در خوشبينانهترين حالت منابع جهان 10 سال تا نقطه اوج فاصله دارند، در شرايطي که جمعيت جهان رو به رشد عظيمي است، کشورهاي بزرگي مانند چين و هند در حال صنعتي شدن هستند و در نتيجه ميزان تقاضاي نفتي آنها در سطح عظيمي رو به افزايش است.با توجه به اين آمار واضح است که طي چند دهه آينده توليد نفت سقوط خود را همزمان با افزايش تقاضاي جهاني آغاز خواهد کرد و قيمت انرژي در چنين دورهاي غيرقابل تصور خواهد بود.بدون در نظر گرفتن جنگهايي که بر سر مالکيت نفت در پيش رو است، تحولات بزرگ در شيوه زندگي بشر و شيوههاي تامين مواد غذايي امري قابل پيش بيني خواهد بود.
*غذا: افزايش بيش از سه برابري قيمت جهاني گندم و ذرت و پنج برابر شدن قيمت جهاني برنج نشاندهنده کوچک شدن تدريجي انبارهاي مواد غذايي و افزايش تقاضا براي اين مواد، بسيار سريعتر از فرآيند توليد آن است. اين پديده در حال حاضر بحران جهاني غذا در سال 2008 نام گرفته است، اما برخي بر اين باورند اين پديده، بحران هميشگي غذا خواهد بود.
دليل به وجود آمدن اين بحران فقط رشد جمعيت نيست، بلکه افزايش استانداردهاي زندگي در کشورهاي در حال توسعهاي مانند چين و هند نيز در اين امر موثر است. با رشد بيشتر اين کشورها الگوي غذايي جمعيت کشورها هم متحول خواهد شد.
براي مثال در سال 1980ميزان مصرف سالانه گوشت هر فرد در کشور چين 20 کيلوگرم بود که اين ميزان در سال 2007 به بيش از 50 کيلوگرم رسيد.
براساس اين گزارش، گوشت تغذيه چهارپايان از دانههاي مغذي و حبوب، به وجود ميآيد و کالري که از خوردن گوشت به جا ميماند، تنها يک پنجم کالري است که از مواد توليد کننده آن به جا خواهد ماند. به بياني ديگر خوردن گوشت 80 درصد از کالري را که فرد ميتواند با مصرف حبوب و دانههاي مغذي به دست آورد را به هدر ميدهد.
اين محصول علاوه بر هدر دادن کالريها ميتواند زمينهاي قابل زرع را نيز به تصرف خود درآورد.
در حال حاضر 80 درصد از زمينهاي قابل کشت جهان تحت کشاورزي قرار دارند که اين ميزان تا سال 2030 با افزايش 50 درصدي تقاضاي مواد غذايي مواجه خواهند شد.
از شيوههايي که براي مواجهه با اين افزايش ارائه شده است، استفاده از مهندسي ژنتيکي محصولات زراعي است که استفاده جهاني از چنين شيوههايي نيز ميتواند آينده کشاورزي جهان را در دست چند شرکت محدود ژنتيکي محبوس کند
. در عين حال بيشتر بارورکنندههاي کشاورزي، پايه نفتي دارند و کاهش ميزان توليد نفت نيز ميتواند به قيمت اين مواد بيفزايد. حتي در صورتي که قوانيني جهاني براي محدودکردن ميزان مصرف مواد غذايي ارائه شود تا زماني که حجم توليد مواد غذايي به صورتي محسوس افزايش پيدا نکند يا جمعيت جهان تحت کنترل قرار نگيرد، اين بحران ادامه خواهد داشت.
*آب: در کنار کاهش منابع غذايي و انرژي، بشر به زودي به آب نيز نيازمند خواهد شد. کشاورزي، اقتصاد، خانوادهها و توليد انرژي نيازمند اين مايع شفاف است که اين نياز با سرعتي قابل توجه رو به رشد است.
در اين شرايط در حالي که منابع آب جهان به صورت واقعي رو به پايان نيستند، تاکنون شيوهاي موثر نيز براي توليد اين مايع ارزشمند ارائه نشده است.بر اساس گزارش مجمع اقتصاد جهاني طي 20 سال آينده، آب نسبت به نفت بيشتر مورد توجه سرمايهگذاران قرار خواهد گرفت و وضع کمبود آب با کم شدن ميزان توليدهاي کشاورزي به بحران جهاني غذا دامن خواهد زد.
تغييرهاي جوي اکنون نقشي مخرب را در ايجاد خشکسالي، سيل و تحولات آب و هوايي شديد به عهده دارد. ميزان آب پاک در جهان رو به کاهش است و تغييرات جوي در اين زمينه نقش نيرويي مخرب را به عهده دارد.بيش از 70 درصد از منابع آب پاک، صرف مصارف کشاورزي ميشود و اين پديده ميتواند منشا خوبي براي يافتن راه حلي موثر براي حفظ اين منابع به شمار رود. مرحلهاي که فناوري ميتواند تحولي عظيم در آن به وجود آورد.
*ماهي: ماهيهاي جهان سرنوشت بسيار نامعلومي را در پيشرو دارند. پيشبينيها نشان ميدهد تا زماني که محدوديتهاي سخت سياسي و بينالمللي در زمينه شکار ماهيها ارائه نشوند، انسانها تا 50 سال آينده نسل ماهيها را منقرض خواهند کرد. بر اساس بسياري از مطالعات، نسل کنوني انسان نسلي خواهد بود که ماهيهاي جهان را به نابودي خواهد کشاند.
ترکيبي از طمعورزيدنهاي اقتصادي، سياستگذاريهاي ضعيف، بيتوجهي مصرفکنندگان، هدررفتن نامحدود، و بيتوجهي به قوانين از سال 1950 تا کنون باعث نابودي 30 درصد از گونههاي ماهيها در جهان شده است.بر اساس گزارش گيزمگ، برنامهاي که شانس کنترل اين شرايط بحراني را خواهد داشت، محافظت از حياتوحش دريايي در سرتاسر جهان به گونهاي که 30 تا 40 درصد از اقيانوسها را در بر بگيرد، خواهد بود، اما دستيابي به هشياري و آگاهي بينالمللي براي اجراي چنين برنامهاي به نظر غير ممکن ميآيد.
برگرفته از روزنامه اطلاعات